بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) در كتاب «اشعياى نبى»

در كتاب «اشعياى نبى» كه يكى از پيامبران پيرو تورات است، بشارت فراوانى در مورد ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) آمده است كه جهت استدلال به كتاب مزبور، نخست فرازى از آن بشارت ها را نقل نموده، و برخى از نكات آن را توضيح مى دهيم تا معلوم شود كه مسلمانان در باره عقيده به ظهور يك مصلح جهانى تنها نيستند، بلكه همه اهل كتاب در اين عقيده با مسلمانان اشتراك نظر دارند.

در فرازى از بشارت كتاب اشعيا چنين آمده است:

«و نهالى از تنه «يسىّ»بيرون آمده، شاخه اى از ريشه هايش خواهد شكفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت. يعنى روح حكمت و فهم و روح مشورت و قوّت و روح معرفت و ترس خداوند و خوشى او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤيت چشم خود، داورى نخواهد نمود و بر وفق سمع گوشهاى خويش، تنبيه نخواهد نمود; بلكه مسكينان را به عدالت داورى خواهد كرد و به جهت مظلومان زمين به راستى حكم خواهد نمود . . . كمربند كمرش عدالت خواهد بود و كمربند ميانش امانت.

و گرگ با بره سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد و گوساله و شير پروارى با هم و طفل كوچك آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چريد و بچه هاى آنها با هم خواهند خوابيد و شير مثل گاو كاه خواهد خورد، و طفل شير خواره بر سوراخ مار بازى خواهد كرد، و طفل از شير باز داشته شده، دست خود را بر خانه افعى خواهد گذاشت، و در تمامى كوه مقدس من، ضرر و فسادى نخواهند كرد; زيرا كه جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آبهايى كه دريا را مى پوشاند».

منظور از «نهالى كه از تنه يسىّ خواهد روييد» ممكن است يكى از چهار نفر از شخصيّت هاى بزرگ روحانى و رهبران عالى قدر بشر، حضرت داود، حضرت سليمان، حضرت عيسى و حضرت حجّت بن الحسن العسكرى(عليهم السلام)باشند; ولى دقّت و بررسى كامل آيات فوق نشان مى دهد كه منظور از اين نهال، هيچ يك از آن پيامبران نيست; بلكه همه آن بشارتها ويژه قائم آل محمّد(عليهم السلام)است; زيرا حضرت داوود و سليمان(عليهما السلام)فرزندان پسرى يسىّ، و حضرت عيسى بن مريم(عليه السلام)نواده دخترى وى، و قائم آل محمّد(عليه السلام)نيز از جانب مادرش جناب نرجس خاتون ـ كه دختر يشوعا، پسر قيصر، پادشاه روم و از نسل حضرت داود، و مادرش از اولاد حواريون حضرت عيسى(عليه السلام) بوده، و نسب شريفش به شمعون صفا، وصىّ حضرت عيسى(عليه السلام)مى رسد ـ نواده دخترى «يسىّ» مى باشد.

در فرازى از اين بشارت چنين آمده است:

«موافق رؤيت چشم خود داورى نخواهد كرد و بر وفق سمع گوشهاى خود تنبيه نخواهد نمود»

و اين جمله، اشاره به حاكميت مطلق و حكومت عادلانه آن حضرت دارد كه وى بر اساس حق و واقع، حكم مى كند و نيازى به شاهد و بيّنه ندارد و از كسى گواهى نمى طلبد چنان كه در روايات اسلامى آمده است كه:

«يحكم بحكم داود ومحمّد(صلى الله عليه وآله وسلم)»

يعنى به حكم حضرت داود و دستور پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) حكم مى كند و با علم و دانش خدادادى خويش داورى مى نمايد.

و در فراز ديگرى از آن بشارت آمده است كه، در زمان حكومت حقه و دوران حكومت عدالت پيشه او «گرگ با بره سكونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابيد ... و گوساله و شير پروارى با هم، و ... ضرر و فسادى نخواهند كرد»، اين جمله نشان مى دهد كه در زمان ظهور مبارك آن موعود آسمانى، عدل و داد آن چنان گسترش مى يابد كه جانوران و درندگان با هم سازش مى كنند و در كنار يكديگر قرار مى گيرند و خوى بهيميّت و درندگى را از دست مى دهند، و زيان و ضرر به هيچ يك از موجودات نمى رسانند چنان كه در اخبار و احاديث آمده است:

«وَ تَصْطَلِحُ فِي مُلْكِهِ السّباع، وَ اصْطَلَحَتِ السِّباع، و تأمَنُ الْبَهائم».

 در حكومت او درندگان خوى توحش رها كرده و با يكديگر سازش  مى كنند و حيوانات اهلى احساس امنيت مي نمايند.

و در آخرين فراز از بشارت مزبور آمده است: «جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آبهايى كه دريا را مى پوشاند»، اين مطلب نشانگر اين واقعيّت است كه در عهد با سعادت آن موعود آسمانى چنان تحوّل عظيم علمى و فرهنگى به وجود مى آيد كه همه مردمان به خداى يگانه ايمان مى آورند. درهاى رشته هاى گوناگون علوم و دانش به روى انسانها گشوده مى شود، سطح معلومات بشرى بالا مى رود، راهى را كه بشريّت در طول تاريخ در هزاران سال پيش به دنبال آن بوده در زمان كوتاه مى پيمايد، عقلها كامل و انديشه ها شكوفا مى گردد، و كوته بينى ها و تنگ نظرى ها از بين مى رود، و انسانها به كمال و بلوغ عقلى و اخلاقى و انسانى مى رسند و به تمام ناكاميها، شكستها، ستمها، نادانيها و بدبختى ها پايان مى دهند، و زندگى شرافتمندانه تازه اى را آغاز مى نمايند.

در بشارت ديگرى نيز در كتاب «اشعياء» در مورد ظهور قائم آل محمّد(عليه السلام)چنين آمده است:

«و در ايّام آخر واقع خواهد شد . . . جميع اُمّتها به سوى آن روان خواهند شد . . . او اُمّتها را داورى خواهد نمود، و قومهاى بسيارى را تنبيه خواهد كرد . . . اُمّتى بر اُمّتى شمشير نخواهد كشيد و بار ديگر جنگ را نخواهند آموخت».

 آنچه از اين بشارت فهميده مى شود اين است كه پس از قيام شكوهمند مهدى موعود(عليه السلام) جميع اُمّتها به سوى او روى خواهند آورد. و او همه مردم جهان را از هر رنگ و نژادى كه باشند و هر دين و مذهبى كه داشته باشند در زير يك پرچم كه دين اسلام و توحيد باشد گرد خواهد آورد، و گروه بسيارى را تنبيه خواهد نمود، و در پرتو اجراى عدالتش، و در ميان مردم به قضاوت داودى داورى خواهد نمود، و بر اساس حق و واقع قضايا را حل و فصل خواهد كرد، كه سراسر گيتى را فرا خواهد گرفت ديگر اُمّتى بر اُمّتى شمشير نخواهد كشيد، و بار ديگر جنگ و خونريزى و ناامنى بر جهان حكمفرما نخواهد بود، و همه مردمان در صلح، صفا، صميميّت و آسايش و آرامش در كنار هم زندگى خواهند نمود.

در فرازى از بشارت هاى كتاب اشعيا آمده كه در زمان آن حضرت، عدالت اجتماعى برقرار خواهد گرديد و امنيّت عمومى به وجود خواهد آمد به گونه اى كه مردم در صلح و صفا و صميميّت زندگى كنند و بهايم با هم سازش نمايند و در كنار هم با آسودگى بياسايند:

«آنگاه انصاف در بيابان ساكن خواهد شد، و عدالت در بوستان مقيم خواهد گرديد. و عمل عدالت، سلامتى و نتيجه عدالت، آرامى و اطمينان خاطر خواهد بود تا ابد الآباد. و قوم من در مسكن سلامتى و در مساكن مطمئن و در منزلهاى آرامى ساكن خواهند شد».

در فراز ديگرى از بشارت هاى كتاب اشعياى نبى آمده كه در آن زمان، بساط ظلم و ستم برچيده خواهد شد، و عدالت گسترش خواهد يافت، و فقر اقتصادى از ميان خواهد رفت و نيازمنديهاى مادى و معنوى مردم تأمين خواهد گرديد، و همگان به اخلاق حميده اسلامى آراسته خواهند شد، و پرده هاى ظلمت و تاريكى به كنار خواهد رفت، و مردمان در ناز و نعمت زندگى خواهند كرد:

«برگزيدگان من، از عمل دستهاى خود تمتّع خواهند برد، زحمت بيجا نخواهند كشيد، اولاد به جهت اضطراب نخواهند زاييد; زيرا كه اولاد بركت يافتگان خداوند هستند و ذريّت ايشان با ايشان اند. و قبل از آن كه بخوانند من جواب خواهم داد، و پيش از آن كه سخن گويند من خواهم شنيد. گرگ و برّه با هم خواهند چريد، و شير مثل گاو كاه خواهد خورد، و خوراك مار خاك خواهد بود، خداوند مى گويد كه در تمامى كوه مقدّس من، ضرر نخواهند رسانيد و فساد نخواهند كرد».

بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) در كتاب بوئيل نبى

در كتاب بوئيل نبى كه از پيامبران پيرو تورات است، بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) و نزول حضرت عيسى(عليه السلام) و محاكمه اسرائيل در آن روز سرنوشت ساز، چنين آمده است:

«آن گاه جميع امّت ها را جمع كرده به وادى «يهوشافاظ» فرود خواهم آورد و در آن جا با ايشان درباره قوم خود و ميراث خويش، اسرائيل را محاكمه خواهم نمود، زيرا كه ايشان را در ميان امّت ها پراكنده ساخته و زمين مرا تقسيم نموده اند و بر قوم من قرعه انداخته و پسرى در عوض فاحشه داده و دخترى به شراب فروخته اند تا بنوشند».

 و در جاى ديگر از همين كتاب چنين آمده است:

«اى همه اُمّتها ! بشتابيد و بياييد و از هر طرف جمع شويد اى خداوند شجاعان ! خود را به آنجا فرود آور. اُمّتها بر انگيخته شوند. به «وادى يهوشافاظ» بر آيند; زيرا كه من در آنجا خواهم نشست تا بر همه اُمّتهايى كه به اطراف آن هستند داورى نمايم».

 و در همين زمينه در كتاب «عاموس نبى» آمده است كه مى گويد:

«بنابر اين، اى اسرائيل ! به اين طور با تو عمل خواهم نمود، و چون كه به اين طور با تو عمل خواهم نمود پس اى اسرائيل ! خويشتن را مهيّا ساز تا با خداى خود ملاقات نمايى».

اين فرازها ـ همچنان كه ملاحظه مى شود ـ از نزول حضرت عيسى(عليه السلام) و داورى آن حضرت در «يوم الله ظهور» خبر مى دهند.

و در همين رابطه، در كتاب «هوشيع نبى» در مورد بازگشت حضرت عيسى (عليه السلام)خطاب به قوم يهود آمده است:

«و من براى افرايم مثل شير و براى خاندان يهودا  مانند شير ژيان خواهم بود. من خودم خواهم دريد و رفته خواهم ربود و رهاننده نخواهد بود.

من روانه شده به مكان خود خواهم برگشت تا ايشان به عصيان خود اعتراف نموده روى مرا بطلبند، در تنگى خود صبح زود مرا خواهند طلبيد».

بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) در كتاب حجّى نبى

در اين كتاب نيز كه يكى از كتابهاى انبياى پيرو تورات است، بشارت ظهور حضرت «بقية الله»(عليه السلام) بدين گونه آمده است:

«يَهْوَه صبايوت چنين مى گويد: يك دفعه ديگر ـ و آن نيز بعد از اندك زمانى ـ آسمانها و زمين و دريا و خشكى را متزلزل خواهم ساخت، و تمامى اُمّتها را متزلزل خواهم ساخت، و فضيلت جميع اُمّتها خواهد آمد . . . اين خانه را از جلال خود پر خواهم ساخت . . . جلال آخر اين خانه از جلال نخستينش عظيمتر خواهد بود، و در اين مكان سلامتى را خواهم بخشيد».

بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) در كتاب «حزقيال نبى»

در اين كتاب در مورد ظهور حضرت حجّت بن الحسن العسكرى(عليهما السلام) و سرنوشت رژيم اسرائيل و جهانى شدن آيين توحيد، و اجراى احكام و حدود الهى در آن عصر درخشان، چنين آمده است:

«. . . و امّا تو اى پسر انسان! خداوند يَهْوَه چنين مى فرمايد: كه به هر جنس مرغان و به همه حيوانات صحرا بگو: جمع شويد و بياييد و نزد قربانى من كه آن را براى شما ذبح مى نمايم فراهم آييد. قربانى عظيمى كه بر كوههاى اسرائيل، تا گوشت بخوريد و خون بنوشيد.

و خداوند يَهْوَه مى گويد: كه بر سفره من از اسبان و سواران و جبّاران و همه مردان جنگى سير خواهيد شد. و من جلال خود را در ميان اُمّتها قرار خواهم داد و جميع اُمّتها داورى مرا كه آن را اجرا خواهم داشت و دست مرا كه برايشان فرود خواهم آورد، مشاهده خواهند نمود. و خاندان اسرائيل از آن روز و بعد، خواهند دانست كه يَهْوَه خداى ايشان، من هستم. و اُمّتها خواهند دانست كه خاندان اسرائيل به سبب گناه خودشان جلاى وطن گرديدند; زيرا كه به من خيانت ورزيدند».

بايد توجّه داشت كه منظور از «پسر انسان» مانند كلمه «مسيح»، حضرت عيسى(عليه السلام)نيست; بلكه مراد از آن، حضرت مهدى(عليه السلام)است، زيرا در انجيل بيش از 80 بار كلمه «پسر انسان» آمده است كه تنها در 30 مورد آن حضرت مسيح (عليه السلام)اراده شده است

بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) در كتاب «دانيال نبى»

در كتاب دانيال نبى نيز بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) مطابق بشارات انبياى گذشته، چنين آمده است:

«. . . امير عظيمى كه براى پسران قوم تو ايستاده قائم است، خواهد برخاست. و چنان زمان تنگى خواهد شد كه از حينى كه اُمّتى به وجود آمده است تا امروز نبوده، و در آن زمان هر يك از قوم تو، كه در دفتر مكتوب يافت شود رستگار خواهد شد. و بسيارى از آنانى كه در خاك زمين خوابيده اند بيدار خواهند شد، امّا اينان به جهت حيات جاودانى و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانى. و حكيمان مثل روشنايى افلاك خواهند درخشيد، و آنانى كه بسيارى را به راه عدالت رهبرى مى نمايند مانند ستارگان خواهند بود تا ابد الآباد.

امّا تو اى دانيال ! كلام رامخفى دار و كتاب راتا زمان آخر مهر كن. بسيارى به سرعت تردّد خواهند نمود و علم افزوده خواهد گرديد ... خوشا به حال آن كه انتظار كشد».

در اين بشارت نكات چندى وجود دارد كه برخى از آنها را به طور اختصار توضيح مى دهيم:

1 ـ شخص مورد بشارت كه در نخستين فراز بشارت مزبور به عنوان «ايستاده» از او تعبير شده است، قائم آل محمّد(عليهم السلام) است كه بزرگترين نماينده انبياى الهى است، و دعوت تمام پيامبران خدا را يكجا در حكومت حقّه خود آشكار ساخته، آيين الهى را بر سرتاسر كره خاكى حكم فرما مى نمايد.

2 ـ منظور از «زمان تنگى»، زمان بيدادگريها، سختيها، فشارها، ظلم و ستم هايى است كه قبل از ظهور آن حضرت در سراسر جهان پيدا مى شود، چنان كه در روايات اسلامى آمده است:

«يَمْلاَُ الأرضَ قِسطاً و عَدلا كَما مُلِئت جوراً و ظلماً»

3 ـ منظور از: «آنانى كه در خاك زمين خوابيده اند»، گروهى از اموات مى باشند كه در دولت با سعادت حضرت مهدى(عليه السلام) زنده مى شوند، و برخى از آنان از ياران آن حضرت مى گردند و در ركاب حضرتش مى جنگند و برخى ديگر به سزاى اعمال ناشايست خود مى رسند.

در اين زمينه، روايات بسيارى از ائمّه معصومين(عليهم السلام) رسيده است كه ما به جهت اختصار از ذكر آنها خوددارى مى نماييم، و طالبين مى توانند به كتابهاى مربوطه كه در مورد «رجعت» نگاشته شده، مراجعه فرمايند.

 

بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) در «زبور داوود»

در زبور حضرت داود(عليه السلام) كه تحت عنوان «مزامير» در لابلاى كتب «عهد عتيق» آمده، نويدهايى در باره ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) به بيانهاى گوناگون داده شده است و مى توان گفت: در هر بخشى از «زبور» اشاره اى به ظهور مبارك آن حضرت، و نويدى از پيروزى صالحان بر شريران و تشكيل حكومت واحد جهانى و تبديل اديان و مذاهب مختلف به يك دين محكم و آيين جاويد و مستقيم، موجود است.

و جالب توجّه اين كه، مطالبى كه قرآن كريم در باره ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) از «زبور» نقل كرده است عيناً در زبور فعلى موجود و از دست برد تحريف و تفسير مصون مانده است.

قرآن كريم چنين مى فرمايد:

وَلَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الاَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحوُنَ).

«ما علاوه بر ذكر (تورات) در «زبور» نوشتيم كه در آينده بندگان صالح من وارث زمين خواهند شد».

مقصود از «ذكر» در اين آيه شريفه، تورات موسى(عليه السلام) است كه زبور داود(عليه السلام)پيرو شريعت تورات بوده است.

 اين آيه مباركه از آينده درخشانى بشارت مى دهد كه شرّ و فساد به كلّى از عالم انسانى رخت بر بسته، و اشرار و ستمكاران نابود گشته اند، و وراثت زمين به افراد پاك و شايسته منتقل گرديده است. زيرا كلمه «وراثت و ميراث» در لغت، در مواردى استعمال مى شود كه شخص و يا گروهى منقرض شوند و مال و مقام و همه هستى آنها به گروهى ديگر به وراثت منتقل شود.

به هر حال، طبق روايات متواتره اسلامى ـ از طريق شيعه و سنّى ـ اين آيه شريفه مربوط به ظهور مبارك حضرت مهدى(عليه السلام) مى باشد، و قرآن كريم اين مطلب را از زبور حضرت داود (عليه السلام) نقل مى كند، و عين همين عبارت در زبور موجود است. و اينك متن زبور:

«(9) زيرا كه شريران منقطع مى شوند. امّا متوكّلان به خداوند، وارث زمين خواهند شد. (10) و حال اندكست كه شرير نيست مى شود كه هر چند مكانش را جستجو نمايى ناپيدا خواهد بود (11) امّا متواضعان وارث زمين شده از كثرت سلامتى متلذّذ خواهند شد (12) شرير بخلاف صادق افكار مذمومه مى نمايد، و دندانهاى خويش را بر او مى فشارد (13) خداوند به او متبسّم است چون كه مى بيند كه روز او مى آيد (14) شريران شمشير را كشيدند و كمان را چلّه كردند تا آن كه مظلوم و مسكين را بيندازند، و كمانهاى ايشان شكسته خواهد شد (16) كمى صدّيق از فراوانى شريران بسيار بهتر است. (17) چون كه بازوهاى شريران شكسته مى شود و خداوند صدّيقان را تكيه گاه ا ست (18). خداوند روزهاى صالحان را مى داند و ميراث ايشان ابدى خواهد بود (19) در زمان «بلا» خجل نخواهندشد، و در ايّام قحطى سير خواهند بود (20) لكن شريران هلاك خواهند شد، و دشمنان خداوند، مثل پيه برّه ها فانى بلكه مثل دود تلف خواهند شد; (22) زيرا متبرّكان خداوند، وارث زمين خواهند شد، امّا ملعونان وى منقطع خواهند شد (29) صدّيقان وارث زمين شده، ابداً در آن ساكن خواهند شد (34) به خداوند پناه برده، راهش را نگاهدار كه تو را به وراثت زمين بلند خواهند كرد و در وقت منقطع شدن شريران اين را خواهى ديد (38) امّا عاصيان، عاقبت مستأصل، و عاقبت شريران منقطع خواهند شد».

در فصل ديگر مى فرمايد:

«. . . قومها را به انصاف داورى خواهد كرد. آسمان شادى كند و زمين مسرور گردد. دريا و پرى آن غرش نمايند. صحرا و هر چه در آن است به وجد آيد. آنگاه تمام درختان جنگل ترنّم خواهند نمود به حضور خداوند. زيرا كه مى آيد، زيرا كه براى داورى جهان مى آيد. ربع مسكون را به انصاف داورى خواهد كرد. و قومها را به امانت خود».

و از جمله در مزمور 72 در مورد پيامبر بزرگوار اسلام و فرزند دادگسترش حضرت مهدى(عليه السلام)، چنين مى فرمايد:

«(1) اى خدا ! شرع و احكام خود را به «ملك»، و عدالت خود را به «ملك زاده» عطا فرما (2) تا اين كه قوم تو را به عدالت و فقراى تو را به انصاف حكم نمايد (3) به قوم كوهها سلامت و كويرها عدالت برساند (4) فقيران قوم را حكم نمايد، و پسران مسكينان را نجات دهد، و ظالم را بشكند (5) تا باقى ماندن ماه و آفتاب دور به دور از تو بترسند (6) بر گياه بريده شده مثل باران و مانند امطار ـ كه زمين را سيراب مى گرداند ـ خواهد باريد (7).

و در روزهايش صدّيقان شكوفه خواهد نمود، و زيادتى سلامتى تا باقى ماندن ماه خواهد بود (8) از دريا تا به دريا و از نهر تا به اقصى زمين سلطنت خواهد نمود (9) صحرا نشينان در حضورش خم خواهند شد و دشمنانش خاك را خواهند بوسيد (10).

ملوك طرشيش و جزيره ها، هديه ها خواهند آورد، و پادشاهان شبا و سبا پيشكشها تقريب خواهند نمود (11) بلكه تمامى ملوك با او كرنش خواهند نمود، و تمامى اُمم او را بندگى خواهند كرد (12) زيرا فقير را وقتى كه فرياد مى كند و مسكين كه نصرت كننده ندارد، خلاصى خواهد داد (13) و به ذليل و محتاج ترحّم خواهد فرمود و جانهاى مسكينان را نجات خواهد داد (14) جان ايشان را از ظلم و ستم نجات خواهد داد، و هم در نظرش خون ايشان قيمتى خواهد بود (15) و زنده مانده از شبا به او بخشيده خواهد شد (16) در زمين به سر كوهها مشت غلّه كاشته مى شود كه محصول آن مثل اسنان متحرّك شده، اهل شهرها مثل گياه زمين شكوفه خواهند نمود (17).

اسم او ابداً بماند، اسمش مثل آفتاب باقى بماند، در او مردمان بركت خواهند يافت، و تمامى قبايل او را خجسته خواهند گفت (19) بلكه اسم ذوالجلال او ابداً مبارك باد، و تمامى زمين از جلالش پر شود (20) دعاى داود پسر يسىّ تمام شد».

بشارت ظهور حضرت مهدى(عليه السلام) در كتاب «زكرياى نبى»

در كتاب زكرياى نبى ـ كه يكى از پيامبران بزرگ بنى اسرائيل و از انبياى پيرو تورات است، بشارت ظهور آن يگانه منجى عالم چنين آمده است:

«اينك روز خداوند مى آيد و غنيمت تو در ميانت تقسيم خواهد شد. و جميع اُمّتها را به ضدّ اورشليم براى جنگ جمع خواهم كرد، و شهر را خواهند گرفت و خانه ها را تاراج خواهند نمود، و زنان را بى عصمت خواهند كرد، و نصف اهل شهر به اسيرى خواهند رفت، و بقيّه قوم از شهر منقطع خواهند شد.

و خداوند بيرون آمده با آن قومها مقاتله خواهد نمود چنان كه در روز جنگ مقاتله نمود، و در آخر آن روز پايهاى او بر كوه زيتون كه از طرف مشرق به مقابل اورشليم است خواهد ايستاد . . . و آن يك روز معروف خداوند خواهد بود . . . و يَهْوه (خدا) بر تمامى زمين پادشاه خواهد بود. و در آن روز يَهْوة واحد خواهد بود و اسم او واحد».

در اينجا لازم است اين نكته را توضيح دهيم كه در كتب عهدين (يعنى تورات و انجيل) كلمه «خداوند» بيشتر در مورد حضرت عيسى(عليه السلام) به كار مى رود، كه در اينجا نيز چنين شده است. و جالب اين كه در اين فراز بشارت كه از تورات نقل كرديم، محل فرود آمدن حضرت عيسى و يوم الله بودن آن روز و جهانى شدن اسلام و سقوط رژيم اشغالگر قدس دقيقاً با روايات اسلامى مطابقت دارد.

البته بايد توجّه داشت كه طبق آيات كريمه قرآن مجيد، مضمون اين پيشگوييها يكبار در دوران گذشته در زمان بخت النصر انجام گرفته و يكبار ديگر طبق وعده هاى صريح قرآن كريم و نويدهاى ظهور مبارك حضرت مهدى(عليه السلام) در «يوم الله ظهور»، انجام خواهد گرفت، و نخستين قبله مسلمانان براى هميشه از اشغال يهوديان رهايى خواهد يافت و در تمامى جهان خداى يكتا را پرستش خواهد نمود، و در تمامى نقاط زمين نداى دلنواز وحدت به گوش خواهد رسيد.

به هر حال، آنچه در اين فراز در مورد سرنوشت يهوديان مغرور آمده است دقيقاً با روايات اسلامى منطبق است; زيرا از احاديث چنين استفاده مى شود كه ملّت يهود به علّت طغيان و سركشى و فسادى كه در زمين ايجاد مى كنند سرانجام تار و مار خواهند شد به گونه اى كه حتّى يك نفر يهودى هم در فلسطين باقى نخواهد ماند.

اينك براى آن كه به سرنوشت شوم و ذلّت بارى كه طبق وعده الهى در انتظار قوم يهود و غدّه سرطانى اسرائيل غاصب است واقف شويم به برخى از رواياتى كه در زمينه طغيان و سركشى قوم يهود، و هلاكت و نابودى آنها در «بيت المقدس» وارد شده، اشاره مى كنيم:

 سرنوشت يهوديان مغرور

ابن كثير دمشقى در كتاب «البداية و النهاية» در باره درگيرى مسلمانان با يهود و اين كه اين درگيرى هر روز شديد و شديدتر خواهد شد تا جايى كه به پيروزى مسلمين و نابودى يهود منجر شود، در حديثى از پيغمبر اكرم نقل كرده است كه فرمود:

«لا تقوم السّاعة حتّى يقاتل المسلمون اليهود، فيقتلهم المسلمون حتّى يختبئ اليهودي من وراء الحجر و الشجر فيقول الحجر ـ أو الشجر ـ : يا مسلم ! يا عبدالله! هذا اليهودي من خلفي، فتعال فاقتله، إلاّ الغرقد، فإنّه شجر اليهود».

«قيامت بر پا نمى شود تا اين كه مسلمانان با يهود به مبارزه برخيزند و آنها را بكشند تا جايى كه اگر يك نفر يهودى در پشت سنگ يا درختى پنهان شود، آن سنگ يا درخت ـ به قدرت خداى تعالى به زبان آمده ـ بگويد: اى مسلمان ! اى بنده خدا ! اين كه خود را پنهان كرده است يهودى است، بيا او را به قتل برسان. مگر درخت «غرقد» كه درخت يهود است و از معرفى يهودى خوددارى مى كند».

اخراج يهود از سرزمينهاى اسلامى

علاّمه مجلسى ـ اعلى الله مقامه ـ در كتاب نفيس «بحار الانوار» در باب رجعت، در اين مورد كه يهود و نصارى از سرزمينهاى اسلامى اخراج خواهند شد در حديثى از اميرمؤمنان على(عليه السلام)چنين نقل كرده است:

«عن عباية الأسدى قال: سمعت أميرالمؤمنين(عليه السلام) و هو متّكِئ و أنا قائم عليه: لأبنين بمصر منبراً منيراً، و لأنقضنّ دمشق حجراً حجراً، و لأخرجنّ اليهود و النّصارى من كلّ كور العرب، و لأسوقنّ العرب بعصاي هذه.

قال: قلت له: يا أمير المؤمنين! كأنّك تخبر أنّك تحيى بعد ما تموت!

فقال: هيهات يا عباية ! ذهبت في غير مذهب، يفعله رجل منّي».

«عبايه اسدى گويد: اميرالمؤمنين(عليه السلام) تكيه داده بود و من بالاى سر آن حضرت ايستاده بودم، در اين هنگام شنيدم كه فرمود: من در آينده در مصر منبرى روشنى بخش بنيان خواهم نمود، و دمشق را ويران خواهم نمود، و يهود و نصارى را از سرزمينهاى عرب بيرون خواهم راند، و عرب را با اين عصاى خود ـ به طرف حق ـ سوق خواهم داد.

عبايه مى گويد: من عرض كردم: يا امير المؤمنين! گويى شما خبر مى دهيد كه بعد از مردن بار ديگر زنده مى شويد و اين كارها را انجام مى دهيد!

فرمود: هيهات اى عباية ! مقصود من از اين سخنان آن گونه كه تو خيال كردى نيست; مردى از دودمان من اينها را انجام خواهد داد».

از جمله آخر اين حديث كه حضرت فرموده است:

«اين كارها را مردى از دودمان من انجام خواهد داد»

، استفاده مى شود كه مقصود از او شخص امام قائم و حجّت منتظر(عليه السلام) است.